محمدیزدانی جندقی

ساخت وبلاگ
با چشم هایی خیس ,بی خواب ,سپید,به راه سلامی سبز.پشت بر چناران ِ سرپنجه ,زانوهای بی حرارت در بغل می فشارد .که به هر رهگذر رو می زند :. تشنگی کهنه ای دارد .می زنم,با سَر ِ عصایم ,پس پَرِ کلاهش را .سلام .من نیز چون تو تشنه ام. خیابانخواب !مگر بارانی ببارد,نم نم .بر هر سَر ِ زخم, به یک هوا .که داغ دیر پای ما رامرهمی بگذاردآسمان که تنگ ابری است .محمدیزدانی"جوینده" نوشته شده توسط محمدیزدانی"جوینده" در دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | محمدیزدانی جندقی...
ما را در سایت محمدیزدانی جندقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 17:59